تحلیل بنیادی را می توان بررسی مولفه های بنیادین اثرگذار بر اقتصاد، صنایع و شرکتها به منظور تعیین ارزش ذاتی سهام تعریف نمود. بدین منظور این گونه از تحلیل مبتنی بر استخراج دادههای کلیدی از صورتهای مالی شرکتها، خاستگاه و نگرش مدیریت، قراردادها و روشهای تولید و اساسا” هرگونه اطلاعات مالی و غیرمالی اثرگذار بر ارزش سهام شرکت میباشد.
این تحلیل نه تنها در سطح شرکت بلکه در سطح صنعت شامل بررسی مولفههای اقتصادی اثرگذار بر عرضه و تقاضا، محصولات، تکنولوژی، بازارهای رقیب و به طور کلی چشمانداز صنعت در آینده نیز قابل بررسی و مطالعه است. دست آخر تحلیل بنیادی در سطح اقتصاد کلان بر دادههای اقتصاد ملی شامل نرخ تورم، بهره، ارزیابی چگونگی رشد اقتصادی در آینده و مطالعه مخاطرات اثرگذار بر اقتصاد کلان متمرکز میباشد. تحلیل بنیادی در مجموع با تحلیل توامان اقتصاد، صنعت و شرکت سعی در برآورد دقیقترین ارزش ذاتی سهام داشته با این هدف که فرصتهای بالقوه سرمایهگذاری جهت کسب بازدهی را شناسایی نماید. تحلیل بنیادی به طور کلی شامل مراحلی به شرح ذیل است:
۱- بررسی و آنالیز اقتصاد
۲- تحلیل صنعت
۳- تحلیل شرکت (شامل طرح های کسب و کار، مدیریت شرکت و تحلیل مالی)
۴- ارزشیابی سهام
رویکردها و تکنیکهای متعددی در هر یک از مراحل مذکور توسط تحلیلگران حرفهای مورد استفاده قرار میگیرد.
تحلیل تکنیکال یا فنی روشی از تحلیل است که برای پیشبینی قیمت در بازارها، براساس مطالعه و بررسی تاریخچه قیمت و حجم معاملات بازار استفاده میشود. هنر تحلیل تکنیکال، تشخیص زمان تغییر روند قیمتها در نخستین مراحل تغییر قیمت و سوار شدن بر موج جدید قیمتهاست. زمانی که شواهد جدید نشان بدهد که روند جدیدی در حال شکلگیری است و تحلیلگر تکنیکال قبل از دیگران متوجه تغییر روند شود، تصمیمهای سرمایهگذاری جدیدی را اتخاذ خواهد نمود. موارد ذیل به عنوان اصول پایهای تحلیل تکنیکال عنوان میشوند: 1- همه اطلاعات در قیمت دارایی لحاظ شده است. 2- قیمتها بر اساس روندها حرکت میکنند. 3- تاریخ تکرار میشود. به طور کلی؛ تحلیل فنی (تکنیکال) برای تحلیل رفتار بازار مناسب است و زمان ورود و خروج سرمایهگذاری را بهینه مینماید. در تحلیل تکنیکی فقط از نمودار قیمتها، حجم معاملات و مقادیر محاسبه شده از قیمتها استفاده میشود. به واقع در تحلیل تکنیکال، محتوای اطلاعاتی فقط قیمت و حجم معاملات است. این درحالی است که گستردگی اطلاعات مورد استفاده در تحلیل بنیادی طیف بسیار وسیعی را در بر میگیرد.
رشد و توسعه بازار سرمایه به عنوان یکی از بخشهای مهم اقتصاد هر کشوری نیازمند برخورداری از سیستم کارآمد مدیریت ریسک در آن میباشد. در دنیای کسبوکار، امروزه برای توسعه و پیشرفت بازار سرمایه ضرورت وجود سیستم یکپارچه مدیریت ریسک و تحلیلهای سرمایهگذاری مبتنی بر ریسک، بیش از پیش اهمیت یافته است، به گونهای که یکی از اصلیترین وجه تمایز سرمایهگذاران اعم از حقیقی و حقوقی در دنیای رقابتی، اتخاذ استراتژیها و جهتگیریهای صحیح در سرمایهگذاری و فعالیتهای اقتصادی است.
یکی از پیشنیازهای انجام سرمایهگذاری موفق، تعیین سطح ریسکپذیری سرمایهگذار میباشد. در علوم مالی رابطه مستقیمی بین سطح ریسکپذیری و بازدهی مورد انتظار وجود دارد. بدین معنی که هر چه سرمایهگذار ریسک بیشتری را تحمل کند، به تناسب انتظار بازدهی بیشتری را خواهد داشت.
مشاور سرمایهگذاری معیار با ارزیابی دقیق ویژگیهای فردی هر سرمایهگذار، میزان سطح ریسک قابل پذیرش توسط وی را مشخص کرده و بر اساس آن پرتفوی سرمایهگذاری مناسب را پیشنهاد میدهد.